ای صمیمی ، ای دوست
گاه و بی گاه لب پنجره ی خاطره ام می آیی
دیدنت " حتی از دور " آب بر آتش دل می پاشد...
آن قدر تشنه ی دیدار توأم
که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم
دل من لک زده است...
گرمی دست تو را محتاجم
و دل من به نگاهی از دور می سازد
ای قدیمی ، ای خوب
تو مرا یاد کنی یا نکنی
من به یادت هستم
ارسال توسط ★ --❤رحمت الله❤--★
آخرین مطالب